دلم کپک زده است ، آه
که سطری بنویسم از تنگی دل ،
همچون مهتاب زده ئی از قبیلهء آرش بر چَکاد صخره ای
زه ِ جان کشیده تا بُن گوش
به رها کردن فریاد آخرین .

کاش دلتنگی نیز نام کوچکی داشت
تا به جانش می خواندی :
نام کوچکی همچون مرگ
نامی به کوتاهی آهی
...