...
بیاموز که محبت را از میان دیوارهای سنگی و نگاه های کینه توز ، از میان لحظه های سلطهء دیگران بگذرانی .
امروز ، برای من روز خوبی نیست ؛ روز بد تنهایی ست . اینجا را غباری گرفته است .
پنجره ها نمی خندند و آب نمی جوشد و بوی مستی آفرین تو در این کلبه نپیچیده است . یاد تو هر لحظه با من است ؛ اما یاد انسان را بیمار می کند .
مگذار که خالی روزها و سنگینی ِ شب ها در اعماق من جایی از یاد نرفتنی باز کند .
ما برای فرو ریختن آنچه کهنه است آفریده شدیم .
در ما دمیدند که طغیان گر و شورش آفرین باشیم و به یاد بیاور آنچه را که من در این راه از دست داده ام .
و اکنون تنها تو میتوانی اثبات کنی که ما دوباره بنا خواهیم کرد .
به یاد بیاور که در این لحظات نیاز من به تو نیاز من به تمامی ذرات زندگی ست .
به من بازگرد .
من لبریز از گفتنم نه از نوشتن .
باید که اینجا روبروی من بنشینی و گوش کنی ...
نادر ابراهیمی
بیاموز که محبت را از میان دیوارهای سنگی و نگاه های کینه توز ، از میان لحظه های سلطهء دیگران بگذرانی .
امروز ، برای من روز خوبی نیست ؛ روز بد تنهایی ست . اینجا را غباری گرفته است .
پنجره ها نمی خندند و آب نمی جوشد و بوی مستی آفرین تو در این کلبه نپیچیده است . یاد تو هر لحظه با من است ؛ اما یاد انسان را بیمار می کند .
مگذار که خالی روزها و سنگینی ِ شب ها در اعماق من جایی از یاد نرفتنی باز کند .
ما برای فرو ریختن آنچه کهنه است آفریده شدیم .
در ما دمیدند که طغیان گر و شورش آفرین باشیم و به یاد بیاور آنچه را که من در این راه از دست داده ام .
و اکنون تنها تو میتوانی اثبات کنی که ما دوباره بنا خواهیم کرد .
به یاد بیاور که در این لحظات نیاز من به تو نیاز من به تمامی ذرات زندگی ست .
به من بازگرد .
من لبریز از گفتنم نه از نوشتن .
باید که اینجا روبروی من بنشینی و گوش کنی ...
نادر ابراهیمی