بالاخره نیت کردم بشینم پاشو هر جوری شده درش بیارم ...
چهارمضراب ماهور ...

بیشتر از یکسال از روزی که دوستم نشست و برام چهار مضرابو زد میگذره ، از بی کلاسی نشستیم روی پله های جهاد و چار مضرابو خیلی قشنگتر از اونچه فکرشو میکردم اجرا کرد ؛ از روزی که تصمیم گرفتم برم و روش کار کنم ، از روزی که گفت تا روش کار نکنی دستت راه نمی افته و خلاصه به غیرتم برخورد ...
بالاخره طلسمو شکستم و نشستم پاش ...
نمیدونم چی باعثش شد ؛ حال و هوای این روزا ، یا یه برنامهء قشنگ تو شبکهء چهار و پخش چند قطعهء فوق الهاده از شجریان و لطفی ؛ اونم با نوشتن ریزه کاریای آواز و ساز و بعدشم قطعه هایی از اجرای استاد فروتن ، یا سازی که همیشه دوست داشتم داشته باشمشو و حالا مدت کوتاهی ِ که دارمش و یا ...

امیدوارم دراوردنش مثل اراده کردن و نشستن پاش نباشه ...

*******

راستی ریرا یه قطعه از یه قطعهء خیلی قشنگو گذاشته تو وبلاگش ، حتمن یه سری بهش بزنین ...