تنها و آروم
تاریک و ساکت
گاهی صدای فندک ، بوی سیگار
پنجهء دوالفنون
چایی تلخ
سوزش چند زخم کوچیک
ثانیه شماری که هیچ مهلتی به تو نمیده
سپیدهء صبحی که دیگه یواش یواش داره میاد
بی خوابی
ذهن به هم ریخته
...

و یه بامداد تکراری ...