ادماي زيادي مردن ، ادماي زيادي هنوز مدفونن و ادمهايي خيلي خيلي زيادتري تمام اونچه داشتند از دست دادن و يا آواره ان ...
اره ! اين ِ نتيجهِ يه پديده غريب و وحشتناك ...
شايد كسي به سن و سال من فاجعه اي با اين وسعت و هيبت به ياد نداشته باشه : ...
براي لحظاتي آب اقيانوش عقب بشينه و تا جايي كه چشم كار ميكنه آبي ديده نشه و بعد امواج ويرانگري از راه برسه و اينهمه نابودي و خرابي با خودش بياره ..
گوشه اي از قدرتي ناشناخته كه اين بار قرار بر اين بوده كه اينجوري خودشو نشون بده ، قدرتي كه گاهي ترسناكتر از اون ِ كه تو تصور ما بگنجه ...
چرا گاهي بايداينجوري باشه ؟ اينقدر ويرانگر ؟ اينقدر ترسناك ؟ راه ديگه اي براي نشون دادنش نيست ؟ واقعن چرا ؟ كي ميدونه ؟! ...


چقدر از بالا كوچيك و بي ارزشيم ؛ ضعيف و بي اهميت وِ جالب ِ فكر ميكنيم چقدر مهميم اونم در حاليكه اين جور وقتا ميتونيم به راحتي تمام ضعف و ناتوانيمونو در مقابل يه حقيقت ناشناخته و بزرگ ببينيم ...

واقعن كه چقدر خنده داريم ...
يه گوشه دنيا گروه گروه مردن ، اونوقت اينور دنيا تفسير روز اخبارشو به " دلايل كمكهاي آمريكا و بهانه اي براي تبليغ در جوامع بشري " اختصاص ميده ...
شنيدن اين تفسير و ديدن صحنه هاي نارحت كننده اي كه تمومي نداره و هر كدوم بدتر از قبلي ِچه حسي به تو ميده ؟
لعنت به اين سياست كه همه جور ِ كثيف ِ ...