هاله ! ...

با ديدن پست آخرت ، باخوندن آخرين كلماتت و با بالا و پايين كردن صفحه لخت غريبت ...
دلم بيش از هر زمان ديگه اي گرفت ، بيشتر از خوندن تمام وقايع تلخ و ناراحت كننده اي كه بارها و بارها تو همين صفحه نوشته بودي ؛ از ديدن تنها چيزي كه هيچ انتظارشو نداشتم ...
نميدونم بستن كافه دوست داشتنيت اخرين قدم يه تصميم كهنه و قديمي بوده يا ديدن و خوندن اونچه اين روزها زياد ديديم و خونديم ، تو رو بيش از پيش خسته كرده ...

هاله!
وبلاگستان شايد هيچگاه دوستي مثل تو رو به خودش نبينه ؛ اين همه بزرگ ، اينهمه صبور ، اين همه عزيز و مهربان ، پر شور و دوست داشتني ...
هاله !
عاطفه ، زهرا ، افسانه ، ليلا ، مديار ، مجتبي ، گنجي و بامدادها هنوز به تو احتياج دارند ...

اميدوارم خيلي خيلي زود برگردي ....