يه سفره نباتي، آينه و شمعدون، گردو، فندق ، بادوم، نقل و نبات، اسپند و تخم مرغ، نون و پنير و سبزي، چند قلم ميوه برش خورده و رو هم سوار شده، عسل و جاحلقه اي، چند تا شمع و دسته گل و يه عالمه تور پفي، يه قران باز شده و سوره يس ...

اينم از امروز و احتمالن از آخرين سفره عقدي كه شاگردي مامانو كردم؛ هر چند كه واسه خودم ديگه يه پا اوستا شده بودم / از فردا رسمن بايد برم سر كار ...
پ.ن: دلم در حد و اندازه دلتنگي تو نيست؛ همين امروز و فردا طاقتش به ته خط مي رسه؛ چشت به در باشه و گوشت به زنگ / فقط يادت باشه اين دفعه پيش از خدافظي، تاب اوردن رو يادش بدي ...